مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

آرامگاه استر و مردخاى ـ همدان

این بنا در نزدیکى میدان مرکزى شهر همدان، در ابتداى خیابان شریعتى و داخل کوچه زنگنه ـ مردخاى سابق ـ قرار دارد. بناى مزبور، عبارت از ساختمان سنگى و آجرى ساده و بى‏پیرایه‏اى با گنبد آجرى و به سبک بناهاى اسلامى است.

از وضع بنا چنین بر مى‏آید که ساختمان فعلى مربوط به قرن هفتم هجرى بوده که بر روى بناى قدیمى و اصلى ساخته شده است.

این بناى چهارگوش، از سردر، رواق، حرم، سردابه و محوّطه‏اى وسیع و گنبد آجرى با ساقة بلند و درِ سنگى کوتاه و در دو صندوق منبّت، تشکیل شده است. مصالح به کار رفته در این ساختمان، سنگ و آجر و گچ است و گنبد آجرى آن نیز که شباهت زیادى به گنبد امامزاده صالح اردبیل دارد، الحاقى به نظر مى‏رسد. ورودى مقبره به سوى جبهه شرقى و عبارت از یک راهروى مسقّف با قوس جناغى و دو سکوى نشیمن است که به یک در سنگى یک لنگه کم عرض و ارتفاعى منتهى مى‏شود. از این در وارد رواقى مستطیل شکل به طول هفت و عرض سه متر مى‏شوند که به کمک یک در چوبى به حرم مربوط مى‏گردد. بر بالاى دیوار رواق، کتیبه‏اى است که نسب «مردخاى» به خط عبرى برجسته در آن ذکر گردیده که او را پسر «یائیر» ـ از دودمان «شائول» پادشاه یهود ـ معرّفى مى‏کند. حرم به صورت مربّعى است که طول هر یک از اضلاع آن بالغ بر 50/3 متر است و در میان دو ضلعى شمالى و جنوبى آن نیز یک طاق‏نما و یک شاه نشین به کار رفته که کتاب مقدّس و هم چنین کتب دیگرى در گنجه آن نگهدارى مى‏شود. ترجمه کتیبة مذکور، بنا به اظهار یکى از زائران یهودى عبارت است از: «پنجشنبه 15 آذرماه سال 4474 از خلقت آدم، بناى این عمارت بر سر قبر «استر» و «مردخاى» پسر «یائیر» صورت اتمام پذیرفت، به دست برادران «خوشدل»، «الیاس» و «شموئیل» پسران مرحوم اسماعیل کاشانى».

در میان حرم و بر روى دو قبر داخل سرداب، دو صندوق منبّت با قاب‏بندى‏هاى عالى به طول 73/1 متر، عرض 90 و بلندى 110 سانتى‏متر جاى گرفته که در اطراف هر یک از آن دو، کتیبه‌هایى به خط عبرى برجسته خودنمایى مى‏کند که ترجمه صندوق جنوبى آن ـ که آن را متعلّق به استر مى‏دانند ـ به شرح ذیل است: «سفارش بانوى عفیفه و عاقله و اولاد برجسته و عاقل حکیمش جمال الدوله و پسران او حزقیا، ستام الدوله و یشوعا، 3655 تاریخ هبوط آدم».

این بنا به شمارة 291 در تاریخ 29/09/1316 در فهرست آثار ملّى و تاریخی به ثبت رسیده است.

نگاهی به زندگانی مردخای: حضرت مردخاى یکى از بزرگان و یا به قولى، یکى از انبیاى بنى اسرائیل است که در زمان خشایار شاه مى‏زیسته و نسبش به حضرت یعقوب مى‏رسد و بعد از حمله بخت النصر به اورشلیم، به اسارت در آمد، جلاى وطن نموده به ایران آمد و در دارالسلطنه شوش بسر مى‏برد، وى در دارالسلطنه پس از خشایار شاه، مقام اوّل کشورى را دارا بود، به همین جهت مورد حسد مقرّبان شاه قرار گرفت، مردخاى نقش زیادى در جلوگیرى از قتل عام یهودیان در زمان خشایار شاه ایفا نمود.

براساس مطالبى که در تورات آمده وى به کمک دختر عموى خود «استر» (ملکه شاه) توطئه هامان (وزیر و مقرّب شاه) را بر قتل عام یهودیان عقیم نموده و آنان را نجات داد و سبب گسترش
آزادى یهودیان شد.

استر، دختر عموى مردخاى مى‏باشد که بسیار زیبا و نیکو منظر بود، استر پدر و مادرش را از دست داده بود و تحت سرپرستى مردخاى قرار گرفت، وى پس از همسرى با خشایار شاه مورد توجّه خاصّى قرار گرفت و از نفوذ والاى در دربار هخامنشیان برخوردار شد و توانست از این نفوذ در جهت اهداف معنوى مردخاى و حمایت از یهودیان استفاده نماید و به همین دلیل مورد احترام قاطبه یهودیان مى‏باشد.

در لغت نامه دهخدا آورده است: مردخاى نام عمّ الستر زن خشایار شاه است و مقبره استر و مردخاى در همدان است.

داستان نافرجام توطئه قتل عام یهودیان به وسیله «مردخاى» و «استر»: هامان وزیر خشایار شاه به قدرى نزد شاه مورد توجّه قرار داشت که شاه امر نموده بود، درباریان و بندگان همه روزه در برابر هامان خضوع و رکوع نمایند، همه این قانون را اجرا مى‏نمودند جز مردخاى... هامان از این جریان غضبناک شد... و به شاه چنین گفت: در مملکت تو مردمى هستند که در اطراف و اکناف آن پراکنده‏اند، قوانین جدید و آداب مخصوصى دارند، فرامین تو را اطاعت نمى‏کنند، اجازه بده آن‌ها را بکشند، من ده هزار وزنه نقره به تو مى‏دهم، شاه انگشتر خود را از انگشت بیرون آورد و به او داد و گفت: نقره و هم این مردم را به تو دادم، هر چه خواهى بکن.

استر جواب داد رسم این است که هر کس داخل اطاق درونى عمارت شاه شود. محکوم به اعدام مى‏گردد، مگر این‌که شاه دولت خود را به طرف او دراز کند. ولى با وجود این، من این کار را خواهم کرد و لازم است به یهودی‌ها بگویید که سه روز تمام براى نجات من دعا کنند و روزه بگیرند.

روز سوّم استر لباس‌هاى ملوکانه خود را در بر کرد، به اطاق درونى شاه داخل شد، شاه دست خود را به طرف او دراز کرده گفت: استر تو را چه شده، استر گفت: من از شاه خواستارم که امروز ملک و هامان به ضیافتى که برایش ترتیب داده‏ام بیایند.

شاه پذیرفت و پس از این‌که در مهمانى ملکه شراب نوشیدند ملک به استر گفت خواهش تو چیست؟ بگو تا به جا آورم اگر چه نصف مملکتم را بخواهى مى‏دهم، استر اجازه خواست مطلب خود را در میهمانى روز دیگر بگوید، هامان باز دعوت نمود، اما هامان دستور داده بود، دارى، براى به دار کشیدن مردخاى به بلندى پنجاه آرش تهیّه کنند. شب شاه را خواب نبرد فرمود تا سالنامه‏هاى اخبار سلطنتش را بخوانند، خواننده رسید به جاى که راجع به کشف توطئه دو نفر خواجه سراى ملک که محافظ آستانه بودند، قصد دست درازى به شاه کرده، مردخاى این جریان را خبر داده بود، شاه پرسید چه پاداشى به مردخاى در ازاى این خدمت دادم؟ گفتند پاداشى ندادى.

در این وقت هامان وارد شد. شاه از او پرسید چه باید کرد دربارة کسى که شاه مى‏خواهد سرافرازش کند؟

هامان به تصوّر این‌که مقصود شاه خود او است، گفت: چنین کسى را باید بفرمائى لباس شاه را بپوشد و بر اسب شاه سوار شود، تاج شاهى بر سر گذارد و اوّل مرد دربار در پیش او حرکت کند به مردم بگوید: چون شاه بخواهد کسى را سرافراز کند باید با او چنین کند. شاه گفت: حال برو و همین چیزهایى که گفتى دربارة مردخاى بکن. هامان چنان کرد بعد مهموم و مغموم به خانه برگشت، پس از آن خواجه سرایان آمده او را به مهمانى ملکه بردند، شاه بعد از صرف غذا و شراب از ملکه پرسید مطلب تو چیست؟

ملکه گفت: اگر من مورد عنایت شاه هستم حیات من و ملّتم را تأمین نما، چه ما دشمن بى‌رحم داریم، شاه پرسید که این دشمن کیست؟ ملکه، هامان را نشان داد، هامان نتوانست کلمه‏اى بگوید چشمان خود را به زیر انداخت.

پس از آن، شاه غضبناک برخواسته داخل باغ شد، هامان نیز برخواست و از ملکه تمنّا کرد که او را از مرگ نجات دهد، زیرا دانست که شاه قصد کشتن او را کرده، پس از چند لحظه‏اى شاه برگشت و دید که هامان به بسترى که استر بر آن بود، افتاده، شاه گفت: عجب او در خانه من در حضور من به ملکه زور مى‏گوید.

همین که این سخن از دهان شاه بیرون آمد، روى هامان را با پارچه‏اى پوشیدند، این علامت حکم اعدام بود. یکى از خواجه سرایان به شاه گفت: چوبه دار هست که هامان براى مردخاى تهیّه کرده است. شاه گفت: او را به همان دار بکشند، پس از آن استر به پاى شاه افتاده با چشمان پر از اشک درخواست کرد که از اجراى فرمانى که هامان صادر کرده بود جلوگیرى کند. شاه گفت: چنان که خواهى حکمى خطاب به یهودیان بنویسند و مهرمن برسان، بعد بى درنگ دبیران را خواستند، گفتند حکمى به بزرگان و حکام یهودی‌هاى 127 ولایت که تابع شاه از هند تا حبشه هستند بنویسند. این حکم را به زبان‌هاى مختلف و خطوط هر مملکت نوشتند تا در ایالات بتوانند بخوانند و به مهر ملک ممهور نمودند و توسّط چابک سواران بر اسب‌ها و قاطران و شتران تیزرو فرستادند و مفهومش این‌که ملک به یهودیانی که در هر شهرى باشند اجازت داد که جمع شوند و براى حفظ جان خود مقاومت نموده تمامى صاحبان قوت و کشورهاى که مى‏خواستند هجوم به ایشان بیاورند با کودکان و زنان آن‌ها نابود و هلاک سازند.

سلام چرا در مورد کوروش بزرگ که همان ذوالقرنین میباشد مطلب نمی گزارید؟
با سلام وعرض ادب و احترام . مقاله استاد یعقوب جعفری را پس از تایپ  ، بارگزاری خواهیم نمود .
در منشور کورش آمده که خدایان را بازگرداند!بت او مردوک پس پیامبری او دروغ و کسی که خدایان (بت پرستی) را برگراند با خدا دشمنی کرده
خشایار شراب خوار و استر بی حیای یهودی!چه آرامگاهی؟جهنم جزای فاسق و ظالم است.

فاحشه‌گری حلال در یهودیت

در سال ۲۰۱۰ یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
 این مورد یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را اجرا کردند و می کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود و با نقشه‌های «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار می‌کند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم می‌کند.


کورش پیامبرنبود!کسی که به قول منشورش بت مردوک را می پرستید و بت پرستی را باز گرداند دشمن خدا و انبیاء است.

فاحشه‌گری حلال در یهودیت

در سال ۲۰۱۰ یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
 این مورد یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را اجرا کردند و می کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود و با نقشه‌های «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار می‌کند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم می‌کند.


کورش پیامبرنبود!کسی که به قول منشورش بت مردوک را می پرستید و بت پرستی را باز گرداند دشمن خدا و انبیاء است.

فاحشه‌گری حلال در یهودیت

در سال ۲۰۱۰ یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
 این مورد یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را اجرا کردند و می کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود و با نقشه‌های «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار می‌کند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم می‌کند.


اولا انتساب منشور کورش به خود کورش هنوز کامل تایید نشده. دوما مذهب کورش با جانشینانش فرق داشت چرا که در مذهب کورش و زرتشت جنازه ها باید به خاک سپرده میشد و انسان باید یک زن بگیرد و از محارمش نباشد و...
در ضمن بزرگانی چون علامه طباطبائی کورش را همان ذوالقرنین میدانند.
در ضمن در قرآن کریم از قول ذوالقرنین آمده است(سفر اول:غرب):«کسی که ستم کرد عذاب خواهد دید و پس از آنکه به سوی خدا رفت عذابی شدیدتر دامنگیر اوست»
کورش نیز در بابل اعلام کرد هرکس هر دینی را دوست دارند بپرستند. البته دوباره میگویم بنا بر نظر بعضی از محققان این منشور برای کورش نیست بلکه از زبان کسی است که شاهد سخنرانی کورش بوده البته در چند کتاب خواندم که بعضی از محققان خارجی منشور کورش و لقب اولین منشور حقوق بشر را از دروغ های خاندان پهلوی دانسته اند.
در ضمن در تورات و از زبان پیامبران کورش بسیار ستوده شده و از او با القاب مسیح خدا و عقاب خاور و قوچ دوشاخ یاد کرده اند(اشعیاء-دانیال-ارمیا و...) و این القاب با مجسمه کورش در پاسارگاد همخوانی دارد(همچنین در این مجسمه و در میان دوشاخ تاج کورش سه پر قرار دارد که میتواند نشان فتوحات سه گانه ذوالقرنین داشته باشد)
در ضمن تاریخ کنونی ایران بیشتر به تاریخ یهود شباهت دارد تا تاریخ ایران چرا که در تاریخ ایران خاندان کیانی و... نیز بوده اند که مورد بی توجهی قرار گرفته اند و یا با خاندان هخامنشی مخلوط شده اند. اما در تاریخ هایی که توسط بزرگان ایرانی در قرون اولیه اسلامی به زبان عربی نگاشته شده از سرداری نیکو و توانا و مومن به نام {کی رش} نام برده اند که مملکت جانشینان بخت النصر را تسخیر میکند (البته ایشان کی رش را متعلق به خاندان کیانی و سردار بهمن میدانند و معتقدند وی همانیست که یهودیان را آزاد ساخت.(مسعودی-حمزه اصفهانی-تفسیر ابوالفتوح-ابن بلخی-ابن اثیر-ابن خلدون و...)
و...
و...
و...
کورش حتی اگر پیامبر نباشد به واسطه کارهای نیکش شایسته توهین نیست همان گونه که افرادی که مومن نبوده اند اما امامان و پیامبران ایشان را مورد بخشش خداوند معرفی کرده اند و در حق ایشان دعا کرده اند.
ولله اعلم
باعرض سلام و خسته نباشید...
در ادامه نظر قبلی:
البته لازم به ذکر است تفسیری که سبیط النیلی در طورالمهدوی منتشر کرده در مورد ذوالقرنین با دلایل مفصل گفته که مقصود از سفر ذوالقرنین سفر به فضا و سیاره هایی مثل عطارد و زهره است و منظور از سد ذوالقرنین ناحیه ای از قطب شمال میان دو صدف است که با فلزات باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی شده و مانع نفوذ آدم های فضایی به زمین میشوند. گرچه این نظریه امروزه بسیار به سینمای هالیوود نزدیک است اما احتمال دارد اندیشمندان غربی با استفاده از مفهوم عمیق قرآن زودتر به این موضوع دست یافته و در فیلم هایشان جنگ با موجودات فرازمینی را نشان میدهند. دلایلی که سبیط النیلی آورده نیز دلایل خوبی است اما متاسفانه این نظریه نیز مانند دیگر نظریات دارای اشکالاتی است.
البته اگر قرار باشد لقب ذوالقرنین را به کسی که در دایره شناخت امروزی ما قرار دارد نسبت دهیم به نظر میرسد کورش محکمترین نظر میشود اما از آنجایی که تاریخ بشر پر است از مجهولات هنوز نمیتوان نظر قطعی در این خصوص داد.
ببخشید میدونم به تیتر صفحه ارتباطی ندارد اما لازم دیدم در ادامه نظر قبلی ام این مطلب گفته شود.

لطفا مقاله ای در خصوص ذوالقرنین بنویسید و ضمن بررسی نظریات، نظر خود در این مورد بیان فرمائید.

((( در ضمن خطاب به  م ی  میگویم هر آدمی خوبی و بدی هایی دارد. شاید که خشیارشا (خشایارشا) دچار اشتباه و گرفتار بازی کثیفی از سوی یهودیان شده باشد اما به یاد داشته باشید همین مردخای در بعضی گفته ها و منابع از پیامبران شمرده شده و این داستان احتمال دارد نتیجه تحریف کتب دینی باشد. هم چنین میتوانید به استفاده ابزاری دشمنان از شخصیت ها به عنوان مثال همین خشایارشا نگاه کنید که درحالی که در تورات او را ستوده اند و بعضی از یهودیان برای مشروعیت بخشی دولت غاصب اسرائیل از آن استفاده کرده اند، بعد از گذشتن خرشان از پل علیه همین خشایارشا فیلم 300 را ساختند و او را دشمن خود معرفی کردند( که در آن فیلم پرچم ایرانیان را سیاه نشان دادند که میتواند نشأت گرفته از حوادث آخرالزمان و خروج سیدخراسانی با پرچم های سیاه برای یاری امام عصر(عج) باشد). )))

با تشکر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده