مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

بررسى آرامگاه یحیى بن زید علیه‏ السلام در گنبد

فهرست مظالب این پست:

بررسى آرامگاه یحیى بن زید علیهالسلام در گنبد

موقعیّت آرامگاه یحیى بن زید علیه‏السلام در گنبد

شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده یحیى گنبد

توصیف بقعه یحیى بن زید بن على.

 موقعیّت آرامگاه یحیى بن زید علیه‏السلام در گنبد

در سه کیلومترى شهر کاووس فعلى، شهر قدیمى و تاریخى جرجان قرار داشت[1] که بر اثر فتنه مغول، زلزله و حوادث طبیعى دیگر به کلى ویران و به زیر خاک مدفون شده‏است. از این شهر در حال حاضر جز مرقد یحیى بن زید علیه‏السلام که آن هم در قرون اخیر احیا شده، ساختمان دیگرى باقى نمانده است. هنوز آثارى از برج و باروى شهر جرجان قدیم در پشت همین امامزاده از دل خاک بیرون آمده که جزو آثار فرهنگى از او نگه‏دارى مى‏شود.

هم چنان که اشاره شد، اکثر نویسندگان، جوزجان را که محل شهادت
یحیى علیه‏السلاماست، معرّب گرگان دانسته و مدّعى هستند که قبر یحیى بن
زید علیه‏السلامدر جرجان قدیم که امروزه گنبد کاووس مى‏خوانند، مى‏باشد.
دلایلى که آنان استناد مى‏کنند در کتاب نورالعین که در احوال یحیى بن زید
بن على بن الحسین علیه‏السلامالشهید به جرجان[2] نگاشته شده آمده است که ما به

همان شکل عبارت و دلایل آن را بررسى خواهیم نمود.

مؤف کتاب مزبور مى‏نویسد:

«به پنج دلیل قاطع تاریخى ثابت مى‏کنم که مدفن یحیى بن زید بن امام
زین العابدین علیهم‏السلام در جرجان زمین، در نیم فرسخى گنبد قابوس است و در
غیر آن محل نباشد، و قریه جوزقان و جوزجان که اولى از توابع طوس و دوم از
محله‏هاى ارکنج است، هیچ‏یک از این دو محل مدفن یحیى نیستند و آن دو
قریه، که در آن دو محل است، قبر یحیى بن زید بن على بن الحسین علیهم‏السلام
نباشد و تواریخ فارسى و عربى این دو محل را تکذیب مى‏کنند و جرجان
زمین را تصدیق مى‏نمایند.

دلیل اوّل: صاحب تاریخ روضة الصفا به لفظ صریح گوید: «یحیى بن
زید علیه‏السلام به جرجان رفت و بدن او را بر دروازه شهر جرجان به دار آویختند.»[3]

جواب: به‏طور قطع مؤّف روضة الصفا در تعیین مدفن یحیى بن زید علیه‏السلام
همان اشتباه دیگر مورّخان را پیموده و جوزجان را تعریب گرگان دانسته
است و حال آن که وجهى براى اضافه واو و زاء در تعریب گرگان و یا تبدیل راء
بعد از گاف به واو نیست و اصولاً تمام مورّخان تعریب گرگان را جرجان
نوشته‏اند و این شهر با جوزجان تفاوت فاحشى دارد. از طرفى مستندات
تاریخى زیادى قول صاحب روضة الصفا را رد مى‏کند که در بخش ششم این
کتاب به آن اشاره نمودیم.

وانگهى مؤّف کتاب تاریخ جرجان، که خود متوفّاى 426 ه . ق است در

تعریب لفظ گرگان از جرجان استفاده نموده و این نشانه عدم صحّت اطلاق
جوزجان بر جرجان دارد. هم چنین عدم ذکر سهمى از ورود و ذکر یحیى بن
زید علیه‏السلام در تاریخ جرجان = گرگان حاکى از عدم صحّت انتساب بقعه مذکور به
یحیى بن زید علیه‏السلاماست.

دلیل دوّم: مؤّف عمدة الطالب و مقاتل الطالبیّین مى‏نویسند: «صلب
على باب مدینة جوزجان؛ یعنى یحیى علیه‏السلامبر دروازه شهر جوزجان به دار
آویخته شد. اکنون باید فکر کرد که قریه کوچک جوزجانان که خود از
محله‏هاى ارکنج و قریه جوزقان که خود از توابع و قراء کوچک طوس است در
چه تاریخ شهرت داشته‏اند که بدن یحیى علیه‏السلام را بر روى دروازه آنها به دار
آویزند.»[4]

جواب : قضاوت در خصوص جوزجان که آیا قریه کوچکى بوده و چه زمان
شهرت داشته را به مورّخان و جغرافى‏دانان مى‏سپاریم و آن وقت پى خواهیم
برد که عدم مداقه در مدارک مستند، چه تبعاتى را در پى دارد.

یاقوت حموى متوفّاى 624 ه .ق مى‏نویسد:

«جوزجان، إسم کورة واسعة من کور بلخ بخراسان وهی بین مروالروذ
وبلخ، و یقال لقصبتها الیهودیّه، و من مدنها الأنبار، فاریاب و کلار...»
[5]

جوزجان اسم منطقه وسیعى از مناطق بلخ خراسان است. و این شهر بین
مرو روذ و بلخ واقع است. مرکز این منطقه یهودیّه نام دارد و شهرهاى مهم
آن، انبار و فاریاب و کلار است.

 

بعد یاقوت اضافه مى‏کند که: «.. و بها قتل یحیى بن زید الشهید علیه‏السلام»

یعقوبى، متوفّاى 292 ه .ق که اقدم جغرافى نویسان است مى‏نویسد:
جوزجان را چهار شهر است.[6]

حمداللّه‏ مستوفى، متوفّاى 750 ه . ق در همین باره مى‏نویسد: جوزجان
از اقلیم چهارم، و شهرهایش یهودیّه، فاریاب و شبورقان است.[7]

بنابر این ثابت شد که جوزجان دهات نبوده، بلکه شهرى بزرگ و آبادى
وسیع در قرون اوّلیه اسلامى و داراى چندین شهر نیز بوده است.

دلیل سوّم: «مورّخان مقتل یحیى علیه‏السلام را در قریه‏اى به نام ارغوى
دانسته‏اند، این عبارت با صحراى وسیع جرجان درست مى‏آید که طول او
بالغ بر 70 فرسخ و عرض او زیاده از 20 فرسخ است و در هر حال مقیاس
تاریخى براى یافتن قبر جناب یحیى علیه‏السلام همین نکته تاریخى است که باید
تعیین نمود قریه ارغوى در کجاست؟! پس آن چه فحص شد قریه مذکور در
جرجان زمین نزدیک گنبد قابوس از املاک مردم استرآباد که به آن ارغوان
دشت و نزدیک قبر یحیى بن زید علیه‏السلام است گویند و هم چنین آن را ارغونه و
عوام النّاس فندرسک دشت ارغه مى‏خوانند.»[8]

جواب : قریه ارغوى به طور حتم از قراى جوزجان افغانستان است زیرا
مدارک زیادى این مهم را تأیید مى‏کند.

 

ابونصر بخارى، متوفّاى بعد از سال 341 ه .ق مى‏نویسد:

«یحیى به جوزجان رفت و قومى از آن جا و طالقان به او پیوستند و جنگ
شدیدى به مدّت سه روز درگرفت تا این که تمام اصحاب وى به شهادت
رسیدند و آن حضرت تنها ماند، و سرانجام در عصر روز جمعه در قریه‏اى به
نام ارغوى به شهادت رسید.»
[9]

بنابر این ارغوى از قراى جوزجان بوده نه جرجان، بخصوص با قید این‏که
از طالقان نیز گروهى به یحیى ملحق شدند مى‏توان فهمید، که مقصود
طالقان افغانستان است، مگر این که مؤّف نورالعین ادّعا کند طالقان یکى از
شهرهاى جرجان قدیم بوده است.

همین قول ابى نصر را جمع کثیرى از مورّخان اسلامى که منابع آن در
پاروقى ذکر مى‏شود پسندیده‏اند.[10]

بنابر این اگر در استرآباد یا گرگان قریه‏اى به نام ارغوى یا ارغوان بوده
بدون شک از دو حال خارج نیست، یا به‏جهت تشابه نام صاحب مرقد که به
یحیى بن زید علیه‏السلاممنسوب بوده آن منطقه را نیز ارغوى نامیدند، یا این که از
مستحدثات قرون پنجم یا ششم هجرى است.

به هر حال هیچ فرقى براى ما ندارد که در گرگان قریه‏اى به نام ارغوى
باشد، زیرا تمام مدارک ثابت مى‏کند که محل شهادت یحیى در جوزجان

افغانستان است نه گرگان.

دلیل چهارم: ملخّص آن چنین است که جوزجان دهات کوچکى بود، لذا
بعید است که بدن یحیى علیه‏السلام را بر دروازه یک دهات نصب کنند با وجود آن که
شهر طوس و جرجان وجود داشته زیرا مقصود، تنبّه مردم بوده است؟ و از
طرفى رفتن یحیى علیه‏السلامبه بلخ پس از نبردى در نیشابور بعید است زیرا قبلاً
در همان جا (بلخ) زندانى بوده و قشون حاکم خراسان در آن جا به سر
مى‏برده است؛ بنابراین، آن حضرت به دشت جرجان «گرگان» آمده است.[11]

جواب: قبلاً ثابت شد که جوزجان یکى از شهرهاى بزرگ بلخ و خراسان
بوده‏است از این رو بدن آن حضرت در دروازه شهر به دار آویزان شد، زیرا این
انقلاب و شورش و قیام در استان خراسان آن موقع اتفاق افتاده‏است. از این
رو طبق معمول مى‏بایست بدن متوفّى را در یکى از شهرهاى مهم همان
مرکز انقلاب به دار مى‏آویختند که جوزجان بود، نه گرگان که هیچ ربط و
نقشى در انقلاب یحیى بن زید علیه‏السلامنداشته است.

آرى مرحوم بلاذرى، نسّابه و مورّخ که از اعلام قرن سوّم هجرى
است مى‏نویسد: «یحیى علیه‏السلام به سمت هرات حرکت کرد و به سوى جوزجان
آمد و در آن جا قومى از طالقان، فاریاب و بلخ به او ملحق، تا این که جمعى بالغ
بر 150 نفر شدند و در آن جا به شهادت رسیدند».[12]

سؤل این جاست، که در آن جا که به شهادت رسیدند، مقصود گرگان =

جرجان است؟ یا این که هرات، طالقان و فاریاب، همه و همه جزو جرجان
مى‏باشد؟ آیا نصّى صریح و گویاتر از این متن و مانند آن را مى‏توان در مقابل
یک شهرت بى اساس قرار داد.

اما دلایل این که چرا یحیى بن زید علیه‏السلام دوباره به هرات و بلخ رفت و
مدارک تاریخى، انگیزه این مهاجرت، شروع قیام و جمع‏آورى نیرو از بلخ را
ننوشته‏اند، ولى از برخى قراین استفاده مى‏شود که برخى از شهرهاى
خراسان در قرون اسلامى تعصّب آن چنانى در خصوص اهل بیت علیهم‏السلام
نداشتند، هم چنان که هنگام ورود یحیى علیه‏السلامبه نیشابور و قصد قیام از آن
شهر به او گفتند: «اینجا شهرى است که هرگز در آن پرچمى براى على علیه‏السلام
بلند نشده است.»[13] از این رو دیدیم که مردم نیشابور به جنگ یحیى علیه‏السلام
خارج شدند و صدمات زیادى به او وارد ساختند.بخصوص خود یحیى علیه‏السلام
انگیزه‏اى براى رفتن به بلخ را نداشت کما این که خود در سخنرانى آخرش به
اصحاب خود مى‏گوید، ما قصد داشتیم به سوى عراق برویم[14]. شاید مردم
منطقه جرجان نیز چنان تعصّبى به اهل بیت علیهم‏السلامنداشتند؛ از این رو
یحیى علیه‏السلامبه آن جا نرفت.

دلیل پنجم: در افواه مردم و اهل علم مذکور است که شیخ ابویزید
بسطامى در هر ماه یک مرتبه در جرجان به زیارت جناب یحیى بن زید علیه‏السلام
مى‏آمده، و این در کتاب تذکرة الأولیاء نیز آمده که مى‏نویسد: نقل است که

شیخ ابویزید بسطامى رحمه‏اللههر سال به دهستان رفتى که آن جا قبور شهداء
است و چون بر خرقان گذر کردى ایستادى و نفس برکشیدى، مریدان او را
گفتند: شیخاما هیچ بویى نمى‏شنویم او گفتى: از این ده دزدان بوى کسى
مى‏شنوم نام او على و کنیه او ابوالحسن باشد، کشت کند و درخت نشاند و بار
عیال کشد.

از این نقل شیخ عطار دو چیز فهمیده مى‏شود، اوّل آن که حوالى قبر
یحیى علیه‏السلامدر آن زمان مسمّى به دهستان و اکنون در آن جا قریه نوده که به
معنى دهستان نو مى‏باشد بیادگار او است و قریه خرقان که امروز مسمّى به قلعه
نو خرقان مى‏باشد که قبر و مسجد شیخ ابوالحسن خرقانى در این جاست و هر کس از
بسطام سمت گنبد قابوس و قبر یحیى سفر کند به ناچار باید از خرقان بگذرد.

و در زمان شیخ ابویزید بسطامى شهدایى که او به زیارت آن شهیدان
برود، در این نواحى جز قبر یحیى و اصحاب او نیست.[15]

جواب: ما این انتساباتى که به شیخ ابویزید بسطامى مى‏دهند را قبول
نداریم، اما در این خصوص نیز هیچ اشاره‏اى به زیارت یحیى بن زید علیه‏السلام
نشده، بخصوص در بقعه مذکور چنین مشهور است که مدفن یحیى بن
زید علیه‏السلاماست، نه جمعى از شهداء، بنابراین، این امکان وجود دارد که شیخ در
دهستان دیگرى به زیارت قبور شهداء رفته، آن وقت آن را به این مکان
منطبق ساخته باشند.

از طرفى نمى‏دانیم زیارت شیخ بایزید بسطامى چه ربطى به مدفن

یحیى بن زید علیه‏السلام در گرگان دارد، و از چه راهى مى‏توان این زیارت را دلیل بر
مدفون بود یحیى پسر زید شهید علیه‏السلامدانست؟ و چگونه آن همه مدارک
مستند تاریخى را با زیارت منتسب به شخصى که تازه علماى رجال در
احوالش بحث دارند را کنار بگذاریم. چرا درصدد تحقیق این نیستیم که
شخصیّت مدفون در بقعه کیست و نام و نسب او چه تشابهى با یحیى بن
زید علیه‏السلام دارد که این همه خود را به زحمت نیندازیم و براى یک قیل و قول
ضعیف خود را به تکلّف و تمسّک به مسموعات نزنیم.

مرحوم تفرشى ملقّب به بدایع نگار در کتاب انساب خود مى‏نویسد:

«یحیى بن زید الشهید بن امام زین العابدین علیهم‏السلام در جوزجان از قراء
جرجان[16] به سال 125 ه .ق مقتول شد و سرش را به مدینه براى مادرش به
حکم ولید بن یزید بردند، بعضى گمان مى‏کنند جوزجان شش فرسنگى
سبزوار است معروف به سرمزار که این حقیر در سال 1326 از آن جا عبور
کردم؛ بقعه کوچکى داشت اکثر جوزجان را نیم فرسنگى گنبد قابوس مى‏دانند
که بقعه دارد و مزور اطراف است، این حقیر گمان مى‏کنم سر ایشان به مدینه
نرفته و در سر مزار و بدن در نزدیک گنبد قابوس باشد».
[17]

جواب : این اکثر که جوزجان را همان نیم فرسنگى گنبد مى‏دانند چه
کسانى هستند؟! آیا به غیر از مؤّف روضة الصفا، حبیب السیر و منتخب

التواریخ کسى دیگر بر این ادّعا است. شاید این هم از گمان صاحب بدایع باشد
که دو قول را اکثر تلقى نموده، بخصوص ایشان بدون هیچ مدرکى گمان
کرده‏اند که سر یحیى علیه‏السلام به مدینه نرفته و در سبزوار مدفون شده و بدن
مطهّر آن جناب را نیز در گنبد مدفون دانسته‏اند که ضعف هر دو قول در
صفحات قبل اشاره شد.

همین قول را صاحب منتخب التواریخ پذیرفته و پس از بیان شهادت
یحیى بن زید علیه‏السلاممدفن آن حضرت را در جرجان «گنبد قابوس فعلى»
دانسته است.[18] که دلایل بطلان این ادّعاها در صفحه‏هاى قبل گذشت.

در سال 1351 ه .ق، مقاله‏اى تحت عنوان یحیى بن زید علیه‏السلاماز سوى
آقاى رحمة اللّه‏ نجاتى گنبدى به ماهنامه یغما ارسال شد و به چاپ رسید
و در آن بدون هیچ مدرکى مدفن یحیى بن زید علیه‏السلامدر گنبد کاوس معرّفى
شد[19]، که بلافاصله محقّقان برجسته‏اى از خارج و داخل کشور ردّیه و
جوابیه‏اى ارسال داشته‏اند که از جمله آن مقاله استاد پوهاند
عبدالحىّ حبیبى کابلى است که به عنوان مرقد یحیى بن زید علیه‏السلام
در جوزجان شِمال افغانستان به چاپ رسیده است.[20] مطلب جالب، آخر مقاله
است که از آقاى خسرو اکبرى یک دو بیتى درباره خرافات نوشته شده که
از قرار زیر است:

همینیم که هستیم

 

 

از قید خرافات برستیم، برستیم

 و زبند خرابات بجستیم، بجستیم

نى زاهد و نى عابد و نى شیخ و نه واعظ

 بیهوده چه گوئید؟ همینیم که هستیم

 

در همان ماهنامه به نقل از سر دبیر مى‏خوانیم:

«در شماره فروردین سال 1351 از آقاى رحمه‏اله نجائى مقاله‏اى درباره
بقعه یحیى بن زید
علیه‏السلام در گنبد کابوس به چاپ رسید که از هر سوى مورد
اعتراض واقع شد. استاد اجل پوهاند عبدالحى حبیبى رئیس انجمن تاریخ
افغانستان و یکى دیگر از ادباى فارسى آن کشور عزیز، انتقاد و تکذیبى
مستدل فرمودند که در شماره‏هاى بعدى به چاپ رسید.

از ادباى ایران هم در همین زمینه چند مقاله رسیده که درج نمى‏شود زیرا
تکرار مکررات است. از جمله مقاله‏اى از آقاى محمّد مهدى حسین‏پور که گویا
دبیر آموزش و پرورش در شاهرود است. مطالب این مقاله تازگى ندارد، آن
چه جالب است زیبایى خط است.»[21]

بنابر این دیگر جاى هیچ بحث نیست که شخصیّت مدفون در گنبد
کاوس نمى‏تواند یحیى بن زید علیه‏السلام باشد.

متأسّفانه غالب کسانى‏که به این حقیقت رسیده‏اند که یحیى بن زید علیه‏السلام
در جوزجان افغانستان مدفون است، دیگر توجّهى به شخصیّت مدفون در
بقعه مورد بحث از حیث این که نام و نسب او چیست ندارند، بلکه با همان
مدارک ضعیف و بى‏اساس قصد عوام فریبى را دنبال مى‏کنند و از آن بدتر این
که اوقاف نیز براى هر کدام از این بقاع متبرکه تابلویى بلند کرده و رسماً بقعه

را یحیى بن زید علیه‏السلاممعرّفى مى‏کند که این خود اشاعه دروغ است و باید در
این خصوص از اهل فن و عالمان انساب استفاده نمود.

نگارنده بارها چنین مطالبى را به مسؤلان اوقاف تذکّر داده اما مثل این
که گوش آقایان شنواى حقیقت نیست و دنبال دردسر نمى‏روند و حال آن که
به عقیده نگارنده بیان این‏گونه مطالب از کتب معتبر انساب، جلوى خیلى از
تحریف‏ها و تهمت‏ها و معرّفى صحیح این اختران جاوید خواهد بود و این
خود دفاع از حقوق اهل بیت علیهم‏السلاماست زیرا معنى ندارد هنگامى که یک
شخصیّت به نص صریح مورّخان در جایى وفات یافته و دفن شده است،
چندین بقعه به او منسوب شود.

 شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده یحیى گنبد

با مطالعه دقیق کتب انساب به این نتیجه خواهیم رسید که شخصیّت
مدفون در بقعه فعلى گنبد کاوس و جرجان قدیم، یکى از سادات عالى مقام از
احفاد امام حسن مجتبى علیه‏السلاممى‏باشد.

پس از تشکیل دولت علوى از سوى حسن بن زید در سال 250 ه .ق گروه
گروهى از سادات، بخصوص سادات حسنى، به منطقه طبرستان عموماً، و به
مقر حکومت اسلامى، آمل و مرکز آن گرگان = جرجان مهاجرت نمودند. از
این میان مى‏توان به هجرت أبوالحسن زید بن علی بن عبدالرحمن الشجرى
بن قاسم بن الحسن بن زید بن امام حسن
علیه‏السلام نام برد.

ابوطالب مروزى متوفّاى 614 ه .ق مى‏نویسد: على بن عبدالرحمن

الشجرى داراى سه فرزند به اسامى، حسن، ابراهیم عطّار و زید ابوالحسن بود
که وى در طبرستان بوده و مادرش فاطمة دختر محمّد البطحانى بن القاسم
بن حسن بن زید بن امام حسن علیه‏السلام بود.[22] ظاهراً زید مدّتى در قزوین بوده و
پس از آن به طبرستان مهاجرت نموده است. زیرا امام فخر رازى که متوفّاى
606 ه .ق است ورود وى را به قزوین تأیید مى‏کند.[23]

غالب علماى انساب فرزندان زیادى را براى زید دانسته‏اند، ولکن تداوم
نسل وى را از دو فرزند و برخى از سه فرزند او نوشته‏اند.[24]

آن چه از کلام علماى انساب فهمیده مى‏شود صراحت دارد که زید در
طبرستان بوده و در آن جا زاد و ولد نموده است. «زید أولد بطبرستان[25] و زید
أعقب بطبرستان[26]

مؤّف کتاب مناهل الضرب در بیان نسل زید بن على مى‏نویسد که وى در
طبرستان از سه فرزند خود تداوم نسل داشته است که عبارتند از؛

1 ـ أبوالفضل ناصر 2 ـ یحیى 3 ـ على مشهور به ابن مقعده.[27]

بنابر این ثابت مى‏شود که یحیى بن زید بن على بن عبدالرحمن الشجرى
در طبرستان بوده است.

 

برخى از قراین تأیید مى‏نمایند که یحیى بن زید در منطقه جرجان
طبرستان اقامت داشته است، زیرا علاّمه نسّابه شیخ شرف عبیدلى، متوفّاى
431 ه .ق ضمن شمارش فرزندان یحیى مى‏نویسد: «فله أولاد هم: على،
ومحمّد، والحسن وعیسى بجرجان
[28] براى یحیى چندین فرزند است که
عبارتند از: على ، محمّد ، حسن و عیسى که در جرجان بود.

همین قول را علاّمه نسّابه ابن طباطبا از اعلام قرن پنجم پذیرفته است.
وى مى‏نویسد: «عیسى بن یحیى بن زید بن على در جرجان بود.»[29]

حتّى ابوطالب مروزى نیز بدان اشاره نموده و مى‏نویسد: «و یحیى له أربعة
بنین، بعض ولدهم بجرجان».
[30]

یحیى چهار فرزند داشته که برخى از آنها در گرگان بوده‏اند. بنابراین، این
اعتقاد که آرامگاه کنونى در گنبد، از آنِ امامزاده یحیى بن زید بن على بن
عبدالرحمن شجرى بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن
علیه‏السلامباشد
تقویت پیدا مى‏کند.

از آن جایى که او نیز در سپاه حسن بن زید یا محمّد بن زید در جرجان به
شهادت رسیده و نسب شریف او همانند نسب یحیى بن زید الشهید
جوزجان بوده، چنین تلقى شده که آرمگاه کنونى از آن یحیى پسر زید شهید
است و حال آن که آن امامزاده عظیم‏الشان به تصریح علماى انساب در

جوزجان افغانستان به شهادت رسیده و مزار کنونى در گنبد فعلى و جرجان
قدیم متعلّق به یحیى بن زید بن على بن عبدالرحمن الشجرى است. علامه
سید مصطفى تفرشى نیز همین عقیده را دارد و مى‏نگارد: «براى این که این
ادّعا بیشتر نزد خوانندگان تلقى به قبول شود دلایل زیر را تقدیم مى‏کنیم.

1. محمّد بن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمن الشجرى که پسر عموى
یحیى بن زید بن على است به عنوان وزیر دولت علویان بود، فرزندى داشت
به نام أحمد که داماد حسن بن زید داعى بود، او پس از وفات داعى در سال
270 ه .ق حکومت طبرستان را به‏دست گرفت اما پس از ده ماه ریاست، به
دست کسان محمّد بن زید به هلاکت رسید.[31]

2. أحمد بن الناطر الکبیر، با حسین بن علی بن عبدالرحمن الشجرى،
یعنى عموى یحیى در آمل بیعت مى‏کند[32] و این نشان آن است که این
خاندان شهرت به سزایى در آمل، گرگان و طبرستان داشته‏اند. بر این اصل
است که عبیدلى نسّابه در رساله اسدیّه خود درباره این خاندان مى‏نویسد:
«فرزندان على بن عبدالرحمن الشجرى، بسیار است و قضاوت و شیخ
الإسلامى داشته‏اند».
[33]

3. علی بن عبّاس بن ابراهیم بن علی، که نوه عموى یحیى است، قضاوت
تمام منطقه طبرستان را به عهده داشته است.[34]

 

4. ابوالقاسم حسین بن محمّد بن ابراهیم نیز نوه دیگر عموى یحیى،
وزارت دولت حسن بن زید در آمل را داشته[35] و بنابر این واضح است که
یحیى، در این خاندانِ پر از مجد و شرف مى‏زیسته است.

5. حسن بن قاسم بن حسن بن علی بن عبدالرحمن الشجرى، مشهور
به داعى صغیر است که منطقه طبرستان را در تصرّف خود در آورد و در سال
316 ه .ق در آمل به شهادت رسید فرزند پسر عموى یحیى بن زید است.[36]

نگارنده معتقد است به طور قطع یحیى بن زید بن علی بن عبدالرحمن
الشجرى، که از بزرگان سادات حسنى گرگان بوده و جزو ارکان دولت حسن
بن زید و محمّد بن زید به شمار مى‏آمده و جایگاهى بس رفیع داشته است به
عنوان امیر جرجان در طى نبردهاى خونین جهت استقرار حکومت علوى در
جرجان بین سال‏هاى 260 الى 270 به شهادت رسیده و در گرگان به خاک
سپرده شد و بارگاه کنونى در گنبد کاوس که به یحیى بن زید بن على شهرت
دارد مقصود اوست که به جهت عدم شناخت شخصیّت او، بقعه وى را با
برخى قراینِ بى‏اساس و با تغییر جوزجان به جرجان به نام یحیى پسر زید
شهید علیه‏السلامنمودند که به‏طور قطع اشتباه بوده و آرامگاه موجود در خارج از
شهر گنبد قابوس، مرقد یحیى بن زید بن على بن عبدالرحمن شجرى بن
قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن
علیه‏السلاماست.

 توصیف بقعه یحیى بن زید بن على

 

از تاریخ اوّلین ساختمان این بقعه اطّلاع دقیقى در دست نیست، امّا
کاشى‏هایى که در چند سال قبل[37] به دست آمده معلوم مى‏دارد که از
سال‏هاى 602 تا 612 ه .ق به بعد این امامزاده داراى محراب و مسجد
باشکوهى بوده که به کاشى‏هاى نفیس و بسیار زیبایى از بزرگ‏ترین استادان
کاشى‏ساز از جمله «محمّد بن أبی طاهر القاسانى» مزیّن بوده است. ولى با
کمال تأسّف این شاهکار بزرگ معمارى هم زمان با ویرانى شهر جرجان
تقریباً خراب شد. تا این‏که در زمان ناصرالدین شاه، مرحوم علاءالدوله براى
تعمیر بقعه آن، اقدامات اساسى به عمل آورد. ولى متأسّفانه بر اثر زلزله‏اى که
در این نواحى رخ داد، خرابى‏هایى در ساختمان آن به وجود آورد و بار دیگر
در اواخر حکومت رضاخان ضمن اصلاح و توسعه ساختمان بقعه خواستند به
جاى راهرو تاریک زیرزمینى که به درون حرم تاریک و گود امامزاده راه
مى‏یافت ایوانى در جلوى بقعه احداث نمایند، ضمن خاک بردارى و پى‏کنى
ایوان خشت‏ها و قطعات کاشى اشاره شده بالا نمودار شد که چند قطعه آن
به‏دست افراد رسید و چون در اصلاح بقعه عجله بود کاشى‏ها را ضمن شالوده
ایوان داخل شفته مى‏کنند و چنین آثار گران‏بهایى را در دل زمین جاى
مى‏دهند تا چند سالى از این میان گذشت کاشى‏هایى که نزد اشخاص مانده و
یا به فروش رفته بود آشکار شد و اداره باستان‏شناسى آنها را خریدارى نمود و
درصدد کشف منشاء آن برآمد، بدین نتیجه رسید که قسمت‏هاى دیگر این
نفایس در زیر ایوان امامزاده است. بر اثر حفارى مختصرى که در کف و پشت

ایوان به عمل آمد معلوم شد که قطعات کاشى داخل شفته و درون پایه دیوار
است و براى به‏دست آوردن آن باید بنا را تجدید نمود.

کارشناسان باستان‏شناسى با زحمات، مخارج و مجاهدت‏هاى فراوانى
براى از میان نرفتن کاشى‏هاى محراب نفیس و متبرّک مزبور اقدام نمودند و
متأسّفانه معلوم شد تمام آن، در یک محل ریخته نشده و اساساً از قرون سابق
پراکنده بوده است و اکنون تنها اثر باقیمانده از گذشته این بقعه قسمتى از
گچ‏برى بسیار زیباى محراب مى‏باشد.

ایوان مذکور و گنبد آن در چند سال قبل با همّت اهالى و کمک زائرین،
کاشى کارى شد ولى متأسّفانه چون از استحکام کافى برخوردار نبود بر اثر
نزول باران‏هاى شدید در این منطقه قسمتى از کاشى‏ها رفته رفته فرو ریخته
و حتى گنبد امامزاده تَرَک برداشته بود که هیأت امنایى که در سال‏هاى
اخیر[38] انتخاب شده‏اند با کسب اجازه از وزارت فرهنگ و هنر و با نظارت آن
وزارت‏خانه گنبد را تخریب و تجدید بنا نموده‏اند که کاشى‏کارى مجدّد آن
موکول به‏تأمین بودجه کافى شده است؛ به این دلیل که امامزاده موقوفه
مخصوص به خود ندارد و کلیه مخارج از محلّ نذورات تأمین مى‏شود.

بقعه منسوب به یحیى بن زید علیه‏السلام از زیارتگاه‏هاى درجه اول محسوب
مى‏شود و مورد توجّه و احترام شیعه و سنّى مى‏باشد و همه ساله گروه کثیرى
از اهالى شهرستان‏هاى مختلف براى زیارت آن بزرگوار به این شهرستان
مى‏آیند و نذورات خود را به صندوق امامزاده تقدیم مى‏دارند. در سال‏هاى

قبل، متولیان وقت، وجوه نذورات را به نحو شایسته به مصرف نمى‏رساندند و
در مخارج حیف و میل مى‏کردند، ولى در سال‏هاى اخیر هیأت امناء، کلیّه عواید
حاصله را به مصرف امور امامزاده رسانده‏اند به نحوى که هم‏اکنون زائرین از حیث
آب، برق، تلفن، جایگاه و سایر مایحتاج استراحت، کامل هستند.[39]

در تاریخ 1/3/1380 نگارنده با گروه فیلم‏بردارى به همراه کارگردان
محترم آقاى احمدرضا داورى که جهت تهیّه و ضبط برنامه‏اى به عنوان
(مستند امامزادگان ایران) به چندین شهر ایران سفر کردیم، از جمله در
تاریخ 6/3/80 به شهر گنبد کاوس رسیدیم و به طرف آرامگاه منسوب به
یحیى بن زید علیه‏السلامرفتیم. جاده‏اى که به امامزاده ختم مى‏شد از برکت انقلاب
اسلامى آسفالت شده بود و یک سردرب با شکوه در مدخل اصلى بقعه
احداث و ساختمان امامزاده در حال بازسازى مجدّد بود. ضریحى از نقره و
آب‏طلا در 6 سال قبل بر سر قبر امامزاده نصب، و در کنار آن زایرانى از اطراف،
جهت زیارت آمده بودند. جالب آن بود که این زایران غالب برادران اهل سنّت
بودند که سفره نذرى نیز با خود همراه داشتند. تنها آثار قدیمى که در بقعه
مشاهده شد همان محراب گچ‏برى باشکوه و بى‏نظیر بود که تنها یک پارچه
روى آن انداخته بودند تا محافظت شود.

 

 

 

 


[1].  نخبه سیفیّه: 54 .

 

[2].  این عنوان کتاب وى مى‏باشد که این ادّعا بررسى خواهد شد.

 

[3].  نور العین : 53 .

 

[4].  نور العین: 53 ـ 54 .

 

[5].  معجم البلدان 2: 182.

 

[6].  مزارات خراسان: 34.

 

[7].  صورة الأرض: 361.

 

[8]. نور العین: 54 .

 

[9].  سرّالسلسلة العلویّه: 60 ـ 61.

 

[10]. تاریخ یعقوبى 2: 306، تاریخ طبرى 8: 266، تاریخ ابن خلدون 3: 130،
الأعلام 8: 146، عمدة الطالب: 290، مشاهد العترة الطاهرة: 69 ، مروج الذهب 3: 226.

 

[11].  نور العین: 54 ـ 55 .

 

[12].  فتوح البلدان: 286 ، مزارات خراسان: 37 .

 

[13].  الإمام یحیى بن زید علیه‏السلام: 24.

 

[14].  عمدة الطالب: 290، سراج الأنساب: 98 ـ 99 .

 

[15].  نور العین: 56 ـ 57 .

 

[16]. متأسفانه مرحوم تفرشى، جوزجان را یکى از روستاهاى جرجان مى‏داند که او بالغ بر ششصد کیلومتر اشتباه کرده است. زیرا جوزجان افغانستان تا شهر جرجان بیش از ششصد کیلومتر فاصله دارد، چگونه مى‏تواند جزجان یکى از روستاهاى جرجان باشد. مضافا بر اینکه جرجان قبلى روستایى به نام جزجان نداشته است.

 

[17].  بدایع الأنساب: 63 .

 

[18].  منتخب التواریخ: 268 .

 

[19].  مجله یغما، سال 1351، شماره 283، صفحه 29 ـ 32.

 

[20].  مجله یغما، سال 1251، شماره 284، صفحه 145 ـ 148.

 

[21].  مجله یغما، سال 1351، شماره 287، صفحه 293 ـ 299.

 

[22].  الفخرى: 144 ـ 145، تحفة الأزهار 1: 161، رساله اسدیّه: 22 .

 

[23].  الشجرة المبارکة: 72 .

 

[24]. الفصول الفخریّه: 106، تهذیب‏الأنساب: 142، الفخری: 147، عمده‏الطالب: 91،
مناهل الضرب: 152 . الأصیلى: 136.

 

[25].  المجدى: 32 .

 

[26].  مناهل الضرب: 151 ـ 152، المجدى: 32 .

 

[27].  عمدة الطالب: 110، مناهل الضرب: 151 ـ 152 ـ 154.

 

[28].  تهذیب الأنساب: 122، التذکره: 95 .

 

[29].  منتقلة الطالبیّه: 114.

 

[30].  الفخرى: 147. وى نام یکى از همسران زید را اُم الحسن دختر عیسى بن محمد
البطحانى مى‏نویسد.

 

[31].  تاریخ رویان، 78 ، عمدة الطالب: 110، الفخری: 146، قیام حسن بن زید: 186،
علویان طبرستان: 70.

 

[32].  تحفة الازهارا: 195 .

 

[33].  رساله اسدیّه: 22 .

 

[34].  عمدة الطالب: 110، الفخری: 147، تهذیب الأنساب: 125.

 

[35].  رساله اسدیّه: 22، الشجرة المبارکة: 73، الفخری: 146، تهذیب الأنساب: 124.

 

[36].  الشجرة المبارکة: 73، الفخری: 145، تهذیب الأنساب: 123.

 

[37].  توصیف بقعه در سال 1351 بوده است.

 

[38].  سال 1351 هنگام ارسال مقابله به مجله یغما.

 

[39].  مجله یغما، سال 1351، شماره 283، صفحه 29 ـ 32.

 

ممنون از این تحقیق مستدل و خوب شما.
باسلام لطفا در مورد شخصیت اصلی مدفون در گنبد تحقیق شود زیرا این مکان در گذشته مرکز حکومت آل زیار بوده و این احتمال هم هست که مردم بر قبر پادساه ظالمی گنبد ساخته و نذر و نیاز میکنند
با سلام وعرض ادب و احترام . درباره یحیی بن زید کتاب مستقلی نگاشته ایم و نسب شریف امامزاده یحیی گنبد را نوشته ایم .از اینکه به سایت ما سر زدید سپاسگزارم .
باسلام.باید عرض کنم که اکثر روایت های تاریخی معتبر قبریحیی بن زید را در حوزحان افغانستان امروزی میدانند و مقبره های موحود در روستای میای مشهد و کنبد کاووس دلایل معتبری ندارند متآسفانه مردم ما علاقه زیادی به تولید امام زاده دارند وبه بهانه های مختلف اقدام تولید امامزاده میکنند مثلا مقبره واقع در میامی مشهد رامیگویند یک چوپان خواب دیده است و یاپنج امام زاده واقع در روستای تبادکان مشهد که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد کشف شد با دلایل نه چندان معتبر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده